ای بابابابابابابابا

jane

غرق رویا
ای بابابابابابابابا

نه انگار این آسمون همیشه با آدماش لجه:

هر وقت داری کاری انجام میدی و از نظر خودت درسته یه دفعه یک اتفاقی پیش میاد که باید از نو شروع کنی.

وقتی دیگه وسط کاری و چیزی به آخرش نمونده یه بلایی نازل میشه که باید هدفتو رها کنی.

وقتی تمام عشقتو روی یه هدف میذاری همان ثانیه ی آخر stop   میکنه .

عقربه های ساعتی که گاهی دنبال هم میدوند در آخرین لحظه می ایستند.

وقتی تیپ آفتابی میزنی و از خونه میای بیرون وقتی اولین قدمو ورمیداری رعد و برق شدید میزنه.

وقتی میخوای برنامه ی مورد علاقت رو ببینی تو تیتراژبرنامه برق میره  .

وقتی بعد مدت ها میخوای با کسی که دوستش داری حرف بزنی هر چی زنگ میزنی کسی گوشیو بر نمیداره.

وقتی داری از زندگیت لذت میبری اتفاقی میفته که هر لذتی تا حالا بردی دود میشه میره هوا.

وقتی داری پروژه ای رو کنفرانس میدی یه دفعه یه سوتی میدی و حسابی ضایع میشی.

وقتی گل زیبایی از کسی میگیره تا بوش میکنی عطسه ات میگیره و حسابی جلو جمع ضایع میشی.

وتی امتحان مهمی داری هر چی میای درس بخونی هی مغزت هنگ میکنه.

نه خوشی به این آسمون و من نیومده. از آسمون گذشتم زمینو نگو که دیگه دلم خیلی ازش پره.



نظرات شما عزیزان:

دست نوشته های یک دختر تنها
ساعت23:35---24 تير 1391
به یاد هم بودن بزرگترین هدیه است که نیاز به باهم بودن ندارد
سلام دوست عزیز وب خوبی داری موفق باشی بازم به دیدنم بیا


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در دو شنبه 9 / 2 / 1391برچسب:,ساعت15:25توسط jane |